هر قدر هم فراموش کرده باشی باز یهو یه اتفاق باعث میشه یک تلخی مجددا تداعی بشه در ذهنت.زندگی مثل خوردن بادام تلخ هست.در طول زندگی صدها بادام خوردیم پر از لذت و فایده وهیچکدام در خاطرمون نمونده اما یک بادام تلخ هم طعم زیبای بادام های قبلی رو از بین میبره و هم همیشه یادمون میمونه که در فلان تاریخ بادامی تلخ چطور کاممان را تلخ کرد برای لحظاتی...کسیکه زن باره بود و رانتی و دزد ناموس به من تهمت
فریب و دروغگویی میزد و مثل یک جلاد کثیف باعث شکنجه ی روحیم میشد.روح و روان بیمارشچطور به خودش که سرتا پا دروغ و لجن و کثافت بود اجازه میداد روح من را لمس بکنه؟؟؟چرا من اینقدر نجیب و سر به زیر بودم که فریاد نمیزدم سرش که کثافت از سرتا پای تو چکه میکنه. چرا نمیگفتم بهش که کافر همه را به کیش خود پندارد!!!از صمیم قلب آرزو میکنم در کثافتی که در روحش ریشه دوانده غرق و رسوا بشه. موج سرکش...
ادامه مطلبما را در سایت موج سرکش دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mojesarkash بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 19:12